ونداوندا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

وندا دختر ما

این روزهای وندا

  دختر عزیزم میخوام برنامه زندگی و کارها وحرفهای جدیدی که میزنی برات تعریف کنم   این روزها از شنبه تا چهارشنبه من از 8 تا 16 میرم سر کار وشما پیش خاله جون میمونی که بهش میگی مری(مهری) البته از 6 ماهگی که من اومدم سر کار خاله جون زحمت کشیدن اومدن پیشت ما هم سعی کردیم از خجالتش درآیم ولی خوب زحمتی که برای تو میکشه و تربیت خیلی ارزشش بیشتره   بابا امیر برنامه کاریش فعلا اینطوریه که 5 صبح میره و17.30 میاد راهش دوره تو شرکت سایپا البته قبلا شیفتی میرفت یه هفته صبح یه هفته شب یه هفته بعد از ظهر   هر وقت کسی زنگ میزنه یا در میزنه تو فکر میکنی مامان جونه خیلی دوستش داری مامانی بابایی عمه رو هم دوست دار...
31 تير 1391

وندا درکیدز کلاب انقلاب و...

عشق من سلام جمعه با سروشا و خاله سمیرا بالاخره طلسم شکوندیم و رفتیم کیدز کلاب باشگاه انقلاب خیلی بهتون خوش گذشت و بازی کردید ٣ ساعتی اونجا بودید قرار گذشتیم از این به بعد جمعه ها ببریمتون از هفته دیگه آب بازی هم داره توی فضای بازش چه کیفی بکنه وندا باید برم برات پوشک ضد آب بخرم البته یه مایو خوشگل از تیراژه برات خریدم تو وسروشا یه شکل خریدید عزیزم کلی کلمه ها و حرفهای جدید یاد گرفتی تا ٥ میشمری با انگشتات هم نشون میدی فامیلی خودت و سروشا رو یاد گرفتی شبها میای از من نحه دندون(نخه دندون) میخوای و.... امروز هم که من میخواستم برم سرکار بلند شدی و نمیذاشتی برم بابا اوردت پایین توی پارک من در رفتم ولی بعد انقدر گریه کر...
31 تير 1391
1